مدح و ولادت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
زمین گهواره كابوسهای تلخ انسان بود زمان چون كودكی در كوچههای خواب حیران بود خـدا در ازدحـام ناخـدایـان جهـالت گـم جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذیان بود صدا در كوچههای گیج میپیچید بی حاصل سكوتی هرزه سرگردان صحرا و بیابان بود نمیروئید در چشمی به جز تردید و وهم و شك یقین تنها سرابی در شكارستان شیطان بود شبی رؤیای دور آسمان در هیأت مردی به رغم فتنههای پیش رو در خاك مهمان بود جهان با نامش از رنگ و صدا سیراب شد آخر محمد؛ واپسین پیغمبر خورشید و باران بود |